شعر

چشم چرانی های آسمان را جا بجا کردم اگر خواستید چشم چرانی های قبلی آسمان را بخوانید به اینجا www.ogling.blogsky.com  می رسید . 

 

 

 

آسمان  رنگ به پیراهن مادر

                                               داد .

من   زیر    ٨     بودم .

پدر دنیا را زیر          پلک  نگه داشت .

وزوزی

                چکه

                    !

                           چکه

                               !

دوره گرد     عصر را    خط از خط   کبریت می کشد .

زمین به آسمان  تپید .

من نوار ِِ قلب در گوش    

                                         پدر می خواند .

یا محول القلوب حولنا

                                                        فوت می کند .

تابوت به سن ِ شهر می رسد .

نظرات 142 + ارسال نظر
رحیم سلیمانی پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ب.ظ http://www.rahimsol.persianblog.ir/

سلام دوست من
کار خوبی بود
به هم ریختگی فونتها را اگر اصلاح کنید

عبدالحسین فخرائی پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:02 ب.ظ http://matineman.blogfa.com

ممنونم از دعوت تان ...
درودم وبدرود.

مهدی کمالی پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:02 ب.ظ http://mehdikamali.blogfa.com

از سطر آخر به خاطر تصویر زیباش خوشم اومد
راستش دارم به شکل این تابوت فکر می کنم

کوچک پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:20 ب.ظ http://kholood.blogfa.com/

امان ازین فوت...
نوار قلب... وای... دچار وهم شدم!

مهدی پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:35 ب.ظ http://mehdi-hobbi.blogfa.com

سلام
ممنون که خبرم کردی شعر خوبی بود لذت بردم فقط فونت کمی به هم ریخته بود یک فکری بکن .شاد و موفق باشی

میهن تاری جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:09 ق.ظ http://mihantari19.persianblog.com

مادر زیر پدر بود /شاید من هم زیر هشت بودم / با شعرت / با بک شعرت /تابوت بوی قبلی را نمی دهد

رجب بذرافشان جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:28 ق.ظ http://eishan.persianblog.ir

من زیر ۸ بودم
پدر دنیا را زیر ...
تصاویر نو و فارغ از هر گونه ژست هجوگرایی که در عین حال حاوی تضاد و به تعادل رسیدن سازه ها است.
البته در پایان بندی تابوت به سن شهر با این که دارای بار فلسفی است

ضمنن با روش و متدلوژی روایت و روایتگری
ابهام در فرا اکنون اندیشی شعر 80 (بخش اول)...
آیا می شود با نگاه نسل اندیشانه شعر امروز را تحلیل کرد.
یا علی

احمدی جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:36 ق.ظ http://shabpare.blogfa.com/

سلام
بی تعارف زیبا بود...
موفق و سربلند باشید

محمد جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:33 ق.ظ http://payambaredivaneh.blogfa.com/

سلام
ممنون که به دیدنم اومدین و دعوت کردین

زیبا بود
بقیه چشم چرونی های دم دست رو هم خوندم

یبایبا جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:34 ق.ظ http://hdfhgfhg

سلام به شما دوست عزیز و هموطن گرامی
وبلاگتون زیبا و متین است
به ما هم سری بزنید شاید چیزی واسه خوندن باشه
که طبع لطیفتون رو آزرده خاطر نکنه
ممنون
مهربان

اصغر معصومی جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:39 ق.ظ http://masuomi.blogfa.com/

استفاده کردم عزیز
برقرار باشی

نازنین کیان جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 ق.ظ http://comcity0886.blogfa.com

سلام...
ممنون که سر زدید...

شهرزاد جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:41 ق.ظ http://mashregh54.blogfa.com

سلام

وای عجب قالبی انتخاب کردید!
خواندمت...

به روزم با نوشتاری در مورد سفرنامه ی سید مهدی موسوی و منتظر حضور و نظرارزشمندتان.

شاد باشید و برقرار

سید حسینی جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:53 ق.ظ http://www.faramoshy.blogfa.com/


سلام

دوست گرامی

ممنونم که به ما سر می زنید .

تراوش جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:32 ب.ظ http://torna.blogfa.com

سلام
دوست شاعر عزیز
زیبا مینویسی
پیروز باشی و بهروز

بنیاد ایرانشناسی جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:27 ب.ظ http://bonyadiranshenasi.blogfa.com

سلام جالب بود. ممنون که ما رو هم خبر کردید

باران سپید جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:53 ب.ظ http://sepidebarani.blogfa.com

سلام

قالب جدیدتان بسیار قابل توجه است.


پدر دنیا را زیر پلک نگه داشت . . .

موفق باشید.

غلامرضا طریقی جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:21 ب.ظ http://www.ghazal-tarighi.blogfa.com

سلام سپاس
موفق باشید

علی ساروی جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:46 ب.ظ http://www.alisaravi.blogfa.com

اسمان رنگ به پراهن مادر داد/من زیر ۸بودم شعر قابل تعمقی بود اما بعضی از سطرها بی دخالت متن ایجاد شده اند مثل زمین به اسمان تپید.این دیگر اضافی است.یا حنی من جمله ی پایینی اش.با ایسن حذف ها قابل دیدم

wc جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:20 ب.ظ http://ghoormaghe.blogfa.com

کار خوبی بود
نوار قلب.....

شهرام معقول جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:26 ب.ظ http://maghool-poem.blogfa.com/

سلام حقیقی گرامی
بیشتر شعرتان را نتوانستم در عمقش شنا کنم و هنوز مبهوتم ، شاید شعر باید خواننده را اینگونه کند! با خود می گویم آنوقت پاداشم از خواندنش چه می شود؟

ولد زن شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:10 ق.ظ http://valadezan.blogfa.com

آمد و رفت

عه تا شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:13 ق.ظ http://bankol.blogfa.com/

سلام
شاید نمایش هلوکاستی که در قالب بلاگت مخوف رخ نموده خود به تفسیری سوای شعر نیازمند است هلوکاستی که اختیار به تخیل نقاشی سپرده است که برای نمودن حدت آن تنها افسانه ی قابل قیاسش را جهنم یافته است . ترکیبی از واقعیت هلوکاست و افسانه ی جهنم دهانه ی این اتفشانی است که گدازه هایش جمجمه انسان است!؟.... اما شعر

من زیر ۸ بودم
گزاره خیال انگیزی که قرار است مقطعی از تاریخ بنمایاند وقتی اسمان رنگ به پیراهن مادر داد
چند تلویح ماهرانه در ان نهفته است ؟ من دست کم سه مورد میبینم شما چی؟
۱- زیر ۸ میتواند حکایت از زمانی کند که من زندان بودم
۲-زیر۸ میتواند نمایانگر وقتی باشد که هنوز بدنیا نیامده ام و در شرف شدن(متولد) بودم
۳- زیر ۸ وقتی که هشت سال؟ روز؟ ماه؟ داشتم
واین زمانها چه رابطه ای با هم و با کلیت شعر دارند بماند که مجال پردازش نیست
جالب بود انقدر که قابل تبریک مثل حلول سال نو

مجید براری شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:42 ق.ظ http://cherkneves.blogfa.com

خوب تر از خوب شدی توی شعر

بدرود

ارادتمند چرک نویس

سپهر شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:51 ق.ظ http://havayesard.blogfa.com

سلام خدمت تو:
امیدوارم روزگار بر تو خوش
اتفاقات زیبایی در این پست افتاده است.

ایوب صادقیانی شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:56 ق.ظ http://khashkhash.blogfa.com

سلام
آمدم چشم‏چرانی کنم، فضا جنایی بود، ترسیدم و فرار کردم.

نینا شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:58 ق.ظ http://www.ninanina.blogfa.com/

سلام دوست عزیز.ممنون که من رو به وبلاگ زیبایت دعوت کردی .

امید نقوی شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:34 ق.ظ http://janeghazal.persianblog.ir/

سلام.
موفق باشی...

عه تا شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:44 ق.ظ http://bankol.blogfa.com/

دوستی بنام تارا سئوال فرمودند که سه تاویل مربوط به گزاره
(من زیر ۸ بودم) را چگونه به تولد و زندان و سن مربوط کردی با ذکر این مطلب که بهتر بود در بلاگ جناب حقیقی سئوال را مطرح میکردی عرض کنم که
۱- از اصطلاحات زندانیان (معمولن حکم نگرفته) بلاتکلیف که کمی هم در سرنوشت حکمشان ابهام هست و به اصطلاح احتمال اعدام دارند یکی هم این است که فلانی زیر هشته یا مواقعی که به نگهبانی احضار میشوند که به دادگاه اعزام شوند یا پاسخگویی جرم جدیدی در زندان شوند میگویند :رفته زیر هشت.
۲- با تشابه شکلی ۸ و وضعیت زن موقع وضع حمل میتوان استنباط کرد که حضور زیر هشت یعنی مدت اندکی پیش از تولد
(البته با استناد به حضور تخیل و تجسم که از ویژگیها و اختیارات شاعرانه است توجیه پذیر است)
۳- زیر ۸ بودم شکل خلاصه شده و موجز جمله ی: زیر ۸سال یا ماه یا روز بودم.
با همه ی اینها عرض شود همانطور که شاعر دارای برخی اختیارات شاعرانه است مخاطب هم اقلن بزعم خود میتواند با بهره از هرمنوتیک و تاویل با استفاده از متریال داده شده ی شاعر تصویری گاهن مطلوب خود تولید کند و الزامی نیست که نتیجه نهایی تصاویر مخاطبین مختلف همسان یا سری باشد
با پوزش ازآستان حقیقی نازنین بخاطر زبان درازی حقیر در محضر ایشان

حروف شکسنه ی باران شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:32 ب.ظ http://http://fathimoghadam.persianblog.ir/

سلام عزیزو منون که سرزدی
سال نیامده در راه پیشاپیش تبریک
ودوباره تبریک از بابت کلمات و زیرکی ات در برخورد با پیرامون

محمد علی حسنلو شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:37 ب.ظ http://poem-.blogfa.com

سلام .
شعر خوبتان را خواندم .
جالب بود .
به امید دیدارهای بعدی .



مهتاب کرانشه شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:53 ب.ظ http://mahtabk2.blogfa.com

سلام
شعر زیبا و هم خوبی بود...و شما زیر هشت بودید؟!!
سال نو مبارک

محبوبه میم شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.damadam4.blogfa.com

شعرتان به شکلی مدرن زیبا بود . من معمولا با این سبک های شعری در ابتدای مواجهه نمی توانم ارتباط درستی پیدا کنم مگر بعد از چند بار خواندن . اما این شعر گذشته از آن که قالب و فرم های گذشته را شکسته است در فضایی از کلمات موج می زند که با هم کلیتی را در ذهن خواننده می سازد که با درک فضای ویژه ی شعر می توان از آن لذت برد و من این فضا را در شعر مواج دیدم . تنها تردیدم در مورد این شعر این است که چرا تمام شدنش این طور ناگهانی و انگار که شاعر یک دفعه دچار سکسکه شده باشد . شعری با این فضا و کیفیت برای رسیدن به پایان شاید می بایست پایان را کمی پیشتر در خود مستتر کند . شاید حتا مجبور شود این پایان کمی دیرتر اید اما به هر حال نقطه ای که چون شاعر در انتها بر شعر می گذارد با خیال راحت می تواند نفس بکشد که تمام .هر چند که در ذهن من خواننده تازه شروع شده باشد . من از این پایان حرف می زنم .
موفق باشید

پرویز شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:44 ب.ظ http://www.parviz-h.persianblog.ir

[گل]درود.مهربون[گل]

رویا وکیلی شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:11 ب.ظ http://royavakili.blogfa.com

شبی که چشمهای من تمام خاک کوچه را میان دستها گرفت

رضاثروتی یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:15 ق.ظ http://www.reza0servati.blogfa.com

می بوسمت و اشک .

مجتبی یاوری یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:46 ق.ظ http://gonaah.blogfa.com

سلام دوست خوبم
چشم چرانی ات در دوزخ بود و آسمان رنگی نداشت تا با آن وداع کنم

محمد صادق صالحی یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:22 ق.ظ http://uhannaa.blogfa.com

سلام

ممنون که خبر کردین

مانا باشی

لیلا رضایی یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:47 ب.ظ http://www.lilieta.blogfa.com

سلام
جدن شعر قابل تاملی بود و موجز.
خوشحالم که خواندمش. مرسی از دعوت

حمید سهرابی یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:05 ب.ظ http://www.akharinpanjere.persianblog.ir

اصلا قرار نبود به روز شوم

اصلا قرار نبود وقتی به روز می شوم چیزی به جز شعر برای کسی به جا بگذارم

اصلا قرار نبود سرگشتگی های انسان در دنیای مدرن این طوری یقه ی زندگی ام را بچسبد و با خودش مرا به جاهایی ببرد که...

اصلا قرار نبود!

اما به زوم!

آرش گرگانی یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 06:06 ب.ظ http://www.drarash2.blogfa.com

این طرح وبلاگت را بیشتر خواندم تا متنت را...نمی زنیم اگر بپرسم چند ساله ای؟

لیلا کردبچه یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:55 ب.ظ http://leilakordbacheh.blogfa.com

ممنون . لذت برم


موفق باشید

و


سال خوبی داشته باشید

فاطمه نوری دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:31 ق.ظ http://fatemenuri.blogfa.com

سلام ممنونم که نرگس هارو می خونید ...
یه خورده از فضای وبتون ترسیدم ولی مطالبتون قشنگ بود
موفق باشید


سال نو هم پیشاپیش مبارک...

ایمان عابدین دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:34 ق.ظ http://hamsaayeha.blogfa.com/

سپاسگزار حضور مهربانانه ات هستم

خواندمت و می خوانمت...

حق نگه دار

ساناز صفایی دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:34 ق.ظ http://sanazsafaee.blogfa.com/

مرسی رفیق

د.بیات دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:09 ب.ظ http://davoodb.blogfa.com

با سلام و عرض ارادت
پیشاپیش سال نو رو به شما و خونواده محترمتون تبریک می گم و آرزوی سالی پربار براتون دارم

پویا آریانا دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:19 ب.ظ http://www.pooya-aryana.blogfa.com

سلام دوست خوبم
هر چند بیشتر از نوشته با مربع مواجه شدم ولی تا اونجا که تونستم خوندم و استفاده بردم
شاد باشی
یا علی

محمد اسیابانی دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 06:55 ب.ظ http://namt.blogfa.com

سلام. خسته نباشید. این قالب وب شما کمی مشکل سازه من نتونستم خوب بخونم

پ دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 06:57 ب.ظ

خواجات دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:49 ب.ظ

عزیز من وبلاگت را از این حالت خوف و تنگ دربیار . بهار بازی این جن مهربان سبز بر شما تماشایی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد